طوطیا: شوکت علو مشهور به ژاله علو (زادهٔ 14 مرداد 1306 در تهران) شاعر، گوینده رادیو، صداپیشه و هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است. در ادامه بیوگرافی زندگی خصوصی ژاله علو را مطالعه کنید، با ما همراه باشید.
نام : ژاله
نام خانوادگی : علو
متولد : 1 فروردین 1306 در تهران
تحصیلات : فارغ التحصیل دانشسرای مقدماتی
حرفه : بازیگر، شاعر و گوینده
ژاله علو متولد 1 فروردین 1306 در تهران؛ بازیگر، شاعر و گوینده است. فارغ التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران در سال 1326 و هنرستان هنرپیشگی در سال 1329 می باشد که در سال 1389 بعنوان چهره ماندگار معرفی شد.
ژاله علو (Zhaleh Olov) با نام اصلی «شوکت» در محله سنگلج تهران بدنیا آمد، پدرش ارتشی و پدربزرگش از خوشنویسان دوره قاجار بود، مادرش نیز خانه داری می کرد.
ژاله علو و پسرش
ازدواج اول
ژاله علو در سال 1330 وقتی 24 ساله بود با کارگردان و دوبلور معروف «نصرت الله محتشم» ازدواج کرد اما این رابطه بعد از چند سال بخاطر عدم توافق اخلاقی برای زندگی مشترک به طلاق ختم شد. نصرت الله محتشم در سال 1358 وقتی 69 ساله بود دار فانی را وداع گفت
ازدواج دوم
خانم علو برای دومین بار با ایرج رزمجو (ترانه سرا و قهرمان پرش ارتفاع) ازدواج کرد که ثمره این زندگی هم که به جدایی ختم شد یک فرزند پسر بنام شاهرخ می باشد. ایرج رزمجو در اسفند 1393 وقتی 78 ساله بود در لس انجلس فوت کرد.
من تلفن همراه ندارم و این موضوع یکی از خوشبختی های من است. با فضای مجازی ارتباطی ندارم چرا که کاری با این فضاها ندارم و معتقدم یک تلفن وجود دارد که می توان از راه آن تماس گرفت و وقت و بی وقت گرفتار تلفن همراه نشد
سالهاست که شعر می گویم، چندبار قصد داشتم اشعارم را چاپ کنم که هنوز نشده، در مجموعه هم غزل می گویم و هم مثنوی، رباعی و گاهی هم شعر نو میسرایم
خدا را شاکردم برای همه لطفی که به من داشته و مردم هم همیشه به من محبت دارند، سعی کرده ام هرگز رن زندگی فخر فروشی نکنم و یادم نرود که این هنر را به خاطر موهبت الهی دارم
از کودکی شروع به یاد گرفتن آثار ادبی چون سعدی، مولانا و حافظ کرد و در نوجوانی عضو انجمن ادبی بود تا اینکه در 20 سالگی از طرف معلم خود به رادیو معرفی شد. نخستین فعالیت او در سال 1327 با گویندگی زنده از رادیو شروع شد.
اولین بار با نمایش موزیکال به نام «دختر خورشید» به کارگردانی نصرت الله محتشم باعث شد نام خود را از شوکت به نام هنری ژاله تغییر دهد. او سپس در سال 1327 اولین بار با فیلم «طوفان زندگی» جلوی دوربین رفت و از سال 1331 هم شروع به کار دوبله از استودیو «پارس فیلم» کرد
در سال 1356 با فیلم «واسطه ها» 44 امین تجربه سینمایی اش را بدست آورد تا اینکه با وقوع انقلاب سال 1363 با سریال «امیرکبیر» به کار بازیگری بازگشت. در سال 1368 هم با فیلم «زمان از دست رفته» به کارگرنانی پوران درخشنده در کنار «تانیا جوهر»، «شهلا ریاحی» و «داریوش اسدزاده» حضور داشت
ژاله خانوم علو در سال 1365 وقتی 59 ساله بود مدیریت دوبلاژ سریال «سال های دور از خانه» که به «اوشین» معروف بود را برعهده داشت. او می گوید دیدگاه های سیاسی و ضد جنگ اوشین بخاطر وضعیت ایران در آن زمان تحریف شد
ژاله علو در سال 1390 آخرین بازی اش در تلویزیون را با سریال «مختارنامه» تجربه کرد و سال 1398 در 92 سالگی در فیلم «محبوبم» حضور داشت
طوفان زندگی (1327)
زندانی امیر (1327)
واریتهٔ بهاری (1328)
افسونگر (1331)
آغا محمدخان قاجار (1333)
ماجرای زندگی (1333)
عروس دجله (1333)
اتهام (1335)
یعقوب لیث صفاری (1336)
طلسم شکسته (1337)
بیژن و منیژه (1337)
بیستارهها (1338)
پیمان دوستی (1338)
آسمون جل (1338)
صفرعلی (1339)
پیمان (1339)
شب کلاه شیطان (ناتمام-1339)
مرفین یا آفت زندگی (1339)
دندان افعی (1340)
بیوههای خندان (1340)
ور پریده (1341)
طلای سفید (1341)
کلید (1341)
هوکانی (ناتمام-1348)
شیرین و فرهاد (1349)
لیلی و مجنون (1349)
طوقی (1349)
پنجره (1349)
پل (1350)
احساس داغ (1350)
داشآکل (1350)
لوطی (1350)
آدمک (1350)
قلندر (1351)
اتل متل توتوله (1351)
فتنهٔ چکمه پوش (1351)
ساعت فاجعه (1351)
عباسه و جعفر برمکی (1351)
آبنبات چوبی (1351)
شیرعلی مردان (ناتمام-1351)
کیفر (1352)
غریب (1352)
صدای صحرا (1354)
واسطهها (1356)
زمان از دست رفته (1368)
پرواز را به خاطر بسپار (1371)
جنگ نفتکشها (1372)
آدمبرفی (1373)
روز واقعه (1373)
پری (گوینده)(1373)
طالع سعد (1374)
زن امروز (1375)
سلطان (1375)
مسافر ری (نسخهٔ سینمایی) (1380)
مهمان مامان (1382)
زاگرسریال (1384)
کارناوال مرگ (1387)
ملک سلیمان (1387)
مجبوریم (1398)
فصل ماهی سفید (1402)
سال | نام | سمت | کارگردان |
---|---|---|---|
1390 | سایه روشن | راوی | یوسف طاهریان |
1383–1390 | مختارنامه | بازیگر | داوود میرباقری |
1387–1390 | مستند ساکن صحرای سکوت | ||
1382–1387 | شیخ بهایی | بازیگر | شهرام اسدی |
1385 | ساعت شنی | بازیگر | بهرام بهرامیان |
1385 | روز رفتن | بازیگر | جواد افشار |
1383–1384 | مشق عشق | بازیگر | بهرام بهرامیان |
1378–1381 | روشنتر از خاموشی | بازیگر | حسن فتحی |
1377–1381 | تفنگ سرپر | بازیگر در نقش "زنآقا" | امرالله احمدجو |
1379 | مسافر ری | بازیگر | داوود میرباقری |
1379 | آی آدمها | بازیگر | محمد حسینپور |
1378 | یکی بود، یکی نبود | بازیگر | جواد ارشاد |
1377–1378 | روزهای زندگی | بازیگر | سیروس مقدم |
1377–1378 | بگذار آفتاب برآید | بازیگر مهمان | حسین مختاری |
1377 | چشمبهراه | بازیگر | اصغر فرهادی |
1375 | پیگرد[4] | بازیگر | اردشیر طلوعی |
1375 | قائممقام فراهانی | بازیگر | محمدرضا ورزی |
1375 | زیر چتر خورشید | بازیگر | بهمن زرینپور |
1374 | بیبییون | بازیگر | حسین پناهی |
1370–1374 | این خانه دور است | بازیگر | مسعود رسام |
1373 | آوای فاخته | بازیگر | بهمن زرینپور |
1372 | سنگ و شیشه[6] | بازیگر | جمشید حیدری |
1372 | سرزمین من و نقابداران | بازیگر | مرتضی جعفری |
1372 | تاریخ روابط ایران و انگلیس | بازیگر | مرتضی جعفری |
1372 | باغ گیلاس | صداپیشه | مجید بهشتی |
1370–1371 | روزی روزگاری | بازیگر در نقش "خاله لیلا" | امرالله احمدجو |
1370 | نقاشی با خطوط ساده | راوی | میترا عبدی |
1370 | وزیرمختار | بازیگر | سعید نیکپور |
1367 | گالشهای مادربزرگ | بازیگر | بهمن زرینپور |
1367 | بخش چهار جراحی | بازیگر | مسعود فروتن |
1367 | اسناد کهنه، تاریخ نو | بازیگر | نادر ابراهیمی |
1365–1366 | گرگها | بازیگر | داوود میرباقری |
1363–1364 | امیرکبیر | بازیگر | سعید نیکپور |
ماری مادلن
در سایهٔ حرم
سوگلی حرمسرا
دزد ناشی
سرباز فداکار
شاه صفی
در زوایای حرم
جاسوسه
شعله
لبخند مرموز
آغا محمد خان قاجار
تو مال منی
تلافی
قهرمان
میهمانان سمج
توپاز
رقص زمین (فقط صدا)
گوینده نقشهای اول بهجای سوفیا لورن (هوس زیر درختان نارون، خانه قایقی)
سوزان هیوارد (فاتح، رعد در آفتاب)
مورین اوهارا (دام والدین (1961)، نسل کمیاب، کوهستان اسپنسر)
جینا لولوبریجیدا (رؤیای شیرین)
ایوان دکارلو (شیاطین دریا)
دوریس دی (لج و لجبازی)
جانا ماریا کاناله (ببر هفت دریا)
جین هاگن (جنگل آسفالت)
کتی جورادو (مردی از دل ریو)
بتی فیلد (پیکنیک)
جوآن اوبرایان (در نمایشگاه جهانی اتفاق افتاد)
شرلی آنه فیلد
آلیدا والی
ایوون سانسون
آوا گاردنر
جون کرافورد
باربارا استانویک
ریتا هیورث
مستند حیات وحش هند بهعنوان راوی (مدیر دوبلاژ امیرمحمد صمصامی)
کارتونهای والت دیزنی: سفیدبرفی و هفت کوتوله، پینوکیو، سیندرلا، زیبای خفته، گربههای اشرافی، جک و لوبیای سحر آمیز و…
مجموعهٔ کارتونی «رامکال»
مجموعهٔ کارتونی «سرندیپیتی»
مجموعهٔ کارتونی «دهکده حیوانات (میشا)»
مجموعهٔ کارتونی «بامزی قویترین خرس دنیا»
مجموعهٔ کارتونی «الفی اتکینز»
مجموعهٔ کارتونی «پت پستچی»
مجموعهٔ تلویزیونی «سالهای دور از خانه (اوشین)»
مجموعهٔ تلویزیونی «سوئینی»
مجموعهٔ تلویزیونی «زن اتمی»
فیلم سینمایی «جادوگر شهر زمرد»
فیلم سینمایی «بیست هزار فرسنگ زیر دریا»
فیلم سینمایی «تام بندانگشتی»
فیلم سینمایی «بادبادک آبی»
فیلم سینمایی «یوزپلنگ»
فیلم سینمایی «پسری روی دلفین»
فیلم سینمایی «دُن آرام»
فیلم سینمایی «شنیدم که جغدی مرا به نام میخواند»
تندیس افتخار برای یک عمر فعالیت سینمایی از سوی خانهٔ سینمای ایران (1382)
تقدیرنامه برای یک عمر فعالیت هنری و تأثیر فرهنگی از انجمن بازیگران سینمای ایران
لوح تقدیر به عنوان کارگردان برتر از ششمین جشنوارهٔ بینالمللی برنامههای رادیویی
لوح تقدیر و جایزهٔ بهترین کارگردانی برای نمایشنامهٔ رادیویی «یک اتفاق ساده» در جشنوارهٔ بینالمللی برنامههای رادیویی (1385)
معرفی به عنوان چهرهٔ ماندگار (1389)
لوح تقدیر و هدیۀ کمیسیون ملی یونسکو در ایران به پاس یک عمر فعالیت هنری.
کجا از شما امتحان گرفتند؟ نحوه کار چگونه بود؟
در خیابان دکتر شریعتی "بی سیم" امتحان مان هم خواندن شعر و مقالات ادبی بود که من قبول شدم. در واقع اولین کار هنری من از پشت میکروفن رادیو زنده پخش شد. بعدها کم کم نمایشنامه های کوتاه نوشته شد و بازیگران تماشاخانه تهران آن را به صورت نمایشنامه های رادیویی تنظیم و اجرا کردند. مرحوم مجید محسنی و جمشید شیبانی و حمید قنبری هم پیش پرده می خواندند. کم کم داستان شب، جای خود را در رادیو باز کرد. اولین نمایشنامه ای که من برای داستان شب کار کردم "دختر خورشید" نام داشت که نصرت الله محتشم آن را کارگردانی کرد. نویسنده برنامه عزیزالله حاتمی و گوینده آقای مانی بود. این برنامه از ابتدا ساعت 10 شب و با همان آرم مشهور پخش می شد. مدتی بعد دستگاه های ضبط در تولید رادیو، میدان ارگ راه اندازی شد و ما به جای پخش زنده، تمام داستان ها را ضبط می کردیم.
یادم می آید مثلا برای ضبط قسمتی از نمایشنامه "اتللو" از هفت شب تا صبح در رادیو ماندیم. کار خیلی سختی بود. در مجموع چهار داستان شب در ماه اجرا می کردیم که شش قسمتی بودند و در طول هفته پخش می شدند. جمعه ها هم برنامه بعدازظهر جمعه را اجرا می کردیم.
ژاله علو در همان سال ها وارد هنرستان هنرپیشگی شد و یک دوره سه ساله را گذراند. در همین سال ها میترا فیلم با درج یک آگهی در روزنامه ها برای بازی در فیلم "طوفان زندگی" به کارگردانی علی دریابیگی چند خانم را به کار هنرپیشگی دعوت کرد. ژاله علو از جمله کسانی بود که به این آگهی پاسخ داد و برای کار انتخاب شد.
از این فیلم چیز زیادی یادم نیست. داستان فیلم را نظام وفا شاعر معروف نوشته بود و دکتر کوشان هم فیلمبردار بود. محل کارمان منزل ارباب جمشید در باغ بزرگی در جوادیه تهران بود. یک صحنه هم در محل انجمن موسیقی ملی ایران گرفته شد. آنجا بود که آقای بنان و مجد آواز خواندند. اگر آواز را بشنوم یادم می آید ولی مطمئنم که دیلمان را در همین فیلم خواندند.
در این فیلم چقدر دستمزد گرفتید؟
یادم نیست.
همبازی هایتان چه کسانی بودند؟
اقدس خواجه نوری نقش مادر و گرگین کیایی نقش پدر را بازی می کردند. یک خانم خارجی هم مشاور هنری کارگردان بود.
فیلم بعدی که ژاله علو در آن ظاهر شد، "واریته ی بهاری" نام داشت و پس از آن در فیلم "زندانی امیر" شرکت کرد. بعد از آن به تئاتر راه یافت و فعالیت گسترده ای را در این زمینه آغاز کرد. اولین کار تئاتری او در سال 1328 با استپانیان روی صحنه آمد.
او از خاطرات آن سال ها چنین می گوید:«من در تئاتر فردوسی بازی می کردم تا اینکه روزی بچه های تئاتر تهران از من خواستند در نمایشنامه ای به نام "آغامحمدخان" بازی کنم. در این نمایشنامه من نقش امینه خواهر فتحعلی شاه را داشتم. بعد از آن نمایشنامه "تو ما منی" را به کارگردانی استاد حالتی و مرحوم تفکری و مجید محسنی بازی کردم و پس از آن دوباره به تئاتر فردوسی برگشتم و نمایشنامه "شاه صفی" را با محتشم کار کردم. در این نمایشنامه نقش اصلی بر عهده من بود».
نمایشنامه "شاه صفی" باعث شهرت شما شد. بعد از این نمایشنامه بود که اسم تان را عوض کردید؟
خیر. من وقتی که با آقای حمیدقنبری در رادیو کار می کردم، قرار شد در برنامه های موزیکال و شاد آواز بخوانم. از آن پس به خاطر خواندن در رادیو اسم "ژاله" را انتخاب کردم و به تدریج نام ژاله جای نام شوکت را گرفت.
ژاله علو در سال 1330 با نصرت الله محتشم ازدواج کرد و آخرین تئاتری هم که کار کرد، "توپاز" نام داشت که در سال 1337 به کارگردانی محتشم اجرا شد.
همزمان با تئاتر در سینما هم فعالیت داشتید؟
نه، من فیلم "افسونگر" دیگر بازی نکردم. ولی گه گاه دوبله می کردم.
چطور شد که نقش اول فیلم "افسونگر" را بازی کردید؟
دکتر کوشان به من پیشنهاد کردند. با آنکه نقش منفی بود، ولی پذیرفتم و 3 هزار تومان هم دستمزد گرفتم.
آن زمان قبل از کار، فیلمنامه را به هنرپیشه ها می دادند یا خیر؟
خودشان هم اصلا فیلمنامه نداشتند چه برسد به اینکه به بازیگران هم بدهند. در واقع فکری به ذهن شان می رسید و می نوشتند ولی اجرا و دیالوگ اصلی را سر صحنه به من می گفتند. ما لباس می پوشیدیم، گریم می شدیم، دوربین و فیلمبردار حاضر بود، تازه کارگردان می آمد و همان سر صحنه چیزی می نوشت و دست ما می داد که اجرا کنیم. همان جا یکی دو بار تمرین می کردیم گاهی اوقات سعی می کردیم حفظ کنیم و گاهی هم سوفله به کمک مان می آمد.
در مورد کارهای تاریخی چطور؟ مثلا در "آغامحمدخان" دیالوگ ها را حفظ می کردید یا سوفلور داشتید؟
کار حفظ آن دیالوگ های تاریخی حتی برای خود کارگردان هم سخت بود و تقریبا برایش سوفله می کردند. گاهی اوقات هم از خودش می گفت و می رفت. یک مضمونی را پیدا می کرد و دنباله آن را می گرفت و جلو می رفت.
از کارگردانانی که به شما اصول بازیگری را آموختند چه کسی را به یاد دارید؟
تقریبا هیچ کس را.
شما در فیلم هایتان خودتان به جای خودتان صحبت می کردید؟
بله، تنها در چند فیلم جای خودم صحبت نکردم، یک "طلسم شکسته" بود که در آلمان دوبله شد و دیگری "طوقی" بود که علی حاتمی معتقد بود صدای من برای آن پیرزن کور خیلی قوی و شیک است و یکی هم فیلم "پل" بود که خانم سیمین جای من حرف زد.
از بیژن و منیژه چه خاطراتی دارید؟
این فیلم در حال تهیه بود و خانم تاجی احمدی و ایلوش هم در آن بازی می کردند که دکتر کوشان دنبال من فرستاد. در واقع وقتی من وارد بازی شدم یک مقداری از فیلم گرفته شده بود و من نقش منیژه را بازی کردم. بعد از بیژن و منیژه کارهای تاریخی زیادی کردم:"شیرین و فرهاد"، "لیلی و مجنون" که در اولی نقش خواهر شیرین ملکه ارمنستان و در دومی نقش مادر مجنون را داشتم.
با توجه به اینکه شما نقش منفی هم بازی کردید برخورد مردم با شما چطور بود؟
نقش منفی برای من در ارتباطم با مردم کوچک ترین اثری نداشت. تا وقتی که فیلم را در سینما می دیدند نقش منفی بر روی آن ها اثر می گذاشت، ولی در بیرون از سینما من محبوبیت زیادی داشتم.
از بین کارهایتان کدام را از همه بیشتر دوست دارید؟
"سایه نگاه" را خیلی دوست داشتم. در این فیلم نقش مادری را بازی می کردم که پادشاهی بچه اش را می گیرد و او به دنبال فرزندش به قصر می آید و آنچه که بین آن ها اتفاق می افتد خیلی جالب است. البته قصه آن به صورت کتابی چاپ شده و عکس های ما هم به عنوان بازیگر در آن هست.
فیلم اولی را که دوبله شد دیدید، "دختر فراری" بود؟
بله. این فیلم در ترکیه دوبله شده بود، اما یک خاطره جالب از فیلم "جادوگر شهر زمرد" دارم. من وقتی بچه بودم این فیلم را دیدم و سال ها بعد اتفاقا خودم فیلم را دوبله کردم و سرپرست دوبلاژ شدم و تمام خاطرات کودکیم زنده شد. "بیست هزار فرسنگ زیر دریا" را هم خودم دوبله کردم. فیلم "طلسم شکسته" را من بازی کردم، ولی فیلم به آلمان رفت و دوبلور های ایتالیایی در آنجا دوبله کردند و همسر منوچهر زمانی به جای من صحبت کرد. استودیوهای دوبله آن زمان هیچ کدام کیفیت خوبی نداشتند و بهترین استودیو سانترال بود که توسط مهندس کامرانی افتتاح شد. ایشان دستگاه های خوبی از آلمان آوردند و یک متخصص صدای آلمانی هم شروع به کار کرد. آقایان میزانی و فره وشی هم آنجا کار می کردند. اما «ایران فیلم» به علت وجود آقای رضایی و «استودیو بدیع» با حضور آقای بدیع فعالیت بیشتری داشتند.
آن سال ها بیشتر جای چه کسانی صحبت می کردید؟
من به جای ایون سانسون، ایون دوکارلو، جینالولو بریجیدا و سوفیا لورن در بسیاری از فیلم ها صحبت کردم. در فیلم "فاتح" جای سوزان هیوارد صحبت کردم.
مدیر دوبلاژ "اوشین" شما بودید؟
بله.
می گویند اوشین در دوبله تغییراتی کرده است حقیقت دارد؟
نه چندان، باور کنید.
می گویند در خارج از کشور با نام های دیگری در کشورهای عربی به نمایش درآمده؟
امکان دارد با هر عنوان دیگری در هر کشور دیگری نمایش داده شده باشد ولی اسم اصلی این سریال همین بود که ما اینجا به کار بردیم.
دیالوگ های اصلی فیلم را در اختیار داشتید؟
بله و به شما قول می دهم که "اوشین" همین است که دیدید غیر از دو موردی که یک مقداری متفاوت مطرح شد.
آن دو مورد چه بود؟
یکی روحیه ضد جنگش بود و دیگری طرز تفکر سیاسی آن که بنا به فرهنگ و شرایط ملی خاص زمان تغییر یافت.
ژاله علو هیچ صفحه فعال رسمی در اینستاگرام ندارد.