طوطیانیوز:در بهمن سال 1388 مرکز اسناد انقلاب اسلامی مصاحبهای را با فردی را که در پلکان هواپیمای ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد دست امام خمینی را گرفته بود منتشر کرد. در این مصاحبه آمده بود که نام این فرد ژرژان فابین باتااوش بوده و رابط او با مرکز اسناد انقلاب اسلامی فردی به نام میرغضنفری بوده است. او در 10 دی ماه سال 1388 به مرکز اسناد آمده بوده است.
به گزارش طوطیانیوز به نقل از عصر ایران، نام و نام خانوادگی؛ ژرارد ژان فابین باتااوش GERARD JEAN FABIEN BATAOUCHE (در زبان عربی بَطاوش نوشته می شود) در مرکز اسناد مجلس ایران نام ایشان چنین نوشته شده است؛ آقای ژرارد باتائوش تبعه کشور فرانسه GERARD J.F.BATAOUCH
نام وی بعد از سال 1357 و تشرف به اسلام؛ رضا باتااوش
تشریف ژرارد ژان فابین باتااوش به اسلام و انتخاب نام رضا
تاریخ و محل تولد ژرارد ژان فابین باتااوش ؛
الف) سال 1322 ه خورشیدی (1943 م) براساس نوشته روی سنگ مزار در بهشت زهرای تهران (نام پدر برنارد)
ب) براساس گفتگوی ژرارد ژان فابین باتااوش با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی وی خود را متولد سال 1324 ه خورشیدی (1945 م) در کشور الجزایر معرفی کرده است.
ج) براساس نوشته این سایت ژرارد ژان فابین باتااوش متولد خرداد 1322 ه خورشیدی (1943 م) در کشور ایرلند است.
د) براساس نوشته حمید داودآبادی (محقق و نویسنده) ژرارد ژان فابین باتااوش متولد 19 اردیبهشت 1322 ه خورشیدی (10 می 1943 م) است. از یک مادر اسپانیائی و یک پدر فرانسوی که عضو ارتش فرانسه بود.
محل زندگی ژرارد ژان فابین باتااوش ؛ الجزایر ، ایرلند ، فرانسه ، لبنان و ایران
مشاغل و محل کار ژرارد ژان فابین باتااوش کمی پیچیده و متفاوت است و شاید تعجب برانگیز؛
1) خبرنگار مطبوعات در کشور فرانسه قبل از سال 1357
2) کارمند پلیس کشور فرانسه قبل از سال 1357 و محافظ شخصی امام خمینی (ره) در 116 روز حضور ایشان در نوفل لوشاتو
3) کمک خلبان پرواز 12 بهمن ایرفرانس و مهماندار ویژه ای که امام را در پله های هواپیما همراهی می کرد.
4) مشاور امام خمینی(ره) در امر نظامی به مدت یازده سال
5) مشارکت در طرح دامداری و صنایع لبنی اسابا (ESBA) فرانسه با مشارکت شرکت کشت و صنعت ایران تیردام در سال 1374 (اسناد مجلس شواری اسلامی)
6) همکاری فرهنگی و عمرانی با آقای مصطفی چمران بعد از سال 1357 به عنوان مهندس راه و ساختمان
7) مشاور کشور ایران در خصوص تحقیق و تفحص در امور خودروسازی شرکتهای پژو و رنو در کشور فرانسه در سال 1369 به حکم آقای خلخالی
8) جاسوس سوخته فرانسه و آمریکا از نظر روزنامه فیگاور و خبرگزاری های جمهوری اسلامی ایران …
حکم مشاوری ژرارد ژان فابین باتااوش در خودرو سازی
اجازه بدهید زندگی نامه ژرارد ژان فابین باتااوش را از زبان خودش و گفتگوی او با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی بخوانیم؛
در اوّل آبان 1388 دوستی به نام آقای میرغضنفری تلفن زد و گفت: آیا شما از مهمانداری که همراه امام در روز 12 بهمن از پله های هواپیما پایین می آیند خبر داری؟ گفتم: چطور؟ گفت: ایشان در تهران هستند و سرگردان. خیلی تعجب کردم و گفتم: مشتاقانه منتظر دیدار این عزیز و شما در مرکز اسناد انقلاب هستم. بنابراین در تاریخ 10/8/88 آقای میرغضنفری به همراه ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام به مرکز تشریف آوردند. البته آقای باتااوش بدون لباس یونیفرم که در 12 بهمن بر تن داشت، آمده بود.
کارت شناسایی ژرارد ژان فابین باتااوش
آقای باتااوش خیلی روان فارسی صحبت می کرد و خیلی هم پیر شده و با آن چهره معروف متفاوت است. به آقای باتااوش گفتم: چطور در ایران ماندگار شدی؟ و سپس به یاد فیلمی افتادم که چندین سال پیش آقای داود رشیدی پیرامون اقامت امام در پاریس تهیه کرده و در آن فیلم با افراد بسیاری صحبت شده بود. و گفته شد که فردی که همراه امام از پله های هواپیما پائین می آید نیز مرحوم شده است؟! «یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم.»
سپس آقای باتااوش ادامه داد و گفت: 64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شده ام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد می کنند.
از آقای باتااوش پرسیدم چگونه به پیر و مرشد و مراد ما روح الله الموسوی خمینی وصل شدی؟ گفت: وقتی آقای [امام] خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقه ای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت می کردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم:
آقای باتااوش خاطرات شنیدنی زیادی از نوفل لوشاتو داشت. و سپس ادامه داد و گفت: وقتی که قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما می خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف فرمایی امام از پله های هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پله ها پائین آمدیم ـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود: ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقه ای که به امام پیدا کرده بودم به احمد آقا گفتم می خواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمی کند گفتم خیر. خودم را بازنشسته می کنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حکم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران و سپس مرحوم نظران همکاری های متعدد داشتم...
در کارهای مختلف کمک می کردم. حال هم که پیر شده ام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بی کسی و آوارگی در تهران به سر می برم تا این که بمیرم و جنازه ام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.
قصه پرغصه آقای باتااوش خیلی مرا متأثر کرد و گفتم چگونه کسی که به عشق امام جلای وطن نموده به ایران هجرت کرده، باید چنین آواره و بی خانمان، و هر چند شب مهمان کسی باشد، به چند نفر از مسئولین هم مشکلات و گرفتاری های آقای باتااوش را منتقل کردم: آنها هم پاسخی که دادند: هم تعجب می کردند که این آقا چطور تا به حال در ایران بوده و هیچ کس خبر ندارد و دوم آن که شاید... گفتم ما که از غیب خبر نداریم می توانید با چند سؤال مشکل این شیدایی امام را حل کنید و لااقل ایشان را از آوارگی نجات دهید تا مبادا رسانه های ضد انقلاب که کم هم نیستند از آقای باتااوش بهره برداری سیاسی نمایند.